البته! اینجا تحلیل کامل و کاربردی برای کلمه‌ی suicide آماده کردم، مثل قالب قبلی:

کلمه: suicide /ˈsuːɪsaɪd/

1. معنی‌ها:

• خودکشی

• اقدام به کشتن خود

2. هم‌خانواده‌ها:

• suicidal (صفت) = خودکشی‌گر، دارای گرایش به خودکشی

• suicidally (قید) = به صورت خودکشی

• suicide attempt (عبارت) = تلاش برای خودکشی

• suicide prevention (عبارت) = پیشگیری از خودکشی

3. متضادها:

• survival (زندگی و ادامه حیات)

• rescue (نجات دادن)

4. کلمات همراه (Collocations):

• commit suicide (خودکشی کردن)

• attempted suicide (تلاش برای خودکشی)

• suicidal thoughts (افکار خودکشی)

• suicide rate (نرخ خودکشی)

5. ساختارهای شرطی با suicide (تمرکز روی عبارت commit suicide):

• نوع اول (واقعی حال/آینده):
  If he feels hopeless, he might commit suicide.
  (اگر احساس ناامیدی کند، ممکن است خودکشی کند.)

• نوع دوم (غیرواقعی حال):
  If I were suicidal, I would seek help instead of committing suicide.
  (اگر گرایش به خودکشی داشتم، به جای خودکشی کمک می‌گرفتم.)

• نوع سوم (غیرواقعی گذشته):
  If she had not committed suicide, her family would have been happier.
  (اگر او خودکشی نکرده بود، خانواده‌اش خوشحال‌تر بودند.)

6. مثال‌های کاربردی:

• He sadly committed suicide last year.

• Many organizations work to prevent suicide.

• Talking about suicide openly can help save lives.

7. نکته یا اصطلاح مرتبط:

• عبارت رایج برای گفتن خودکشی در انگلیسی: commit suicide

• این عبارت رسمی است و در بحث‌های پزشکی و اجتماعی زیاد استفاده می‌شود.

• مراقب باشید که درباره این موضوع حساس و با دقت صحبت کنید.