فعل "hit" در زبان انگلیسی می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد و بسته به متن و شرایط معنای متفاوتی پیدا کند. به همین دلیل، "hit" یکی از افعال چندمعنی در انگلیسی است که به روش‌های مختلف به کار می‌رود. در اینجا چند معنی رایج از "hit" به همراه مثال آورده شده است:

1. ضربه زدن (Physical Impact)

یکی از معانی اصلی "hit" این است که چیزی یا کسی را ضربه بزنید یا برخورد فیزیکی ایجاد کنید.

  • مثال:

    • He hit the ball with a bat.
      (او توپ را با چوب بازی زد.)

    • The car hit the tree.
      (ماشین به درخت برخورد کرد.)

2. رخ دادن یا اتفاق افتادن (To occur or happen)

"Hit" به معنای "رخ دادن" یا "اتفاق افتادن" به طور استعاری برای وقایع و حوادث نیز استفاده می‌شود.

  • مثال:

    • The storm hit the town last night.
      (طوفان دیشب به شهر رسید.)

    • When disaster hits, it affects everyone.
      (وقتی فاجعه رخ می‌دهد، بر همه تأثیر می‌گذارد.)

3. رسیدن به نقطه‌ای یا هدف (To reach a certain point or target)

"Hit" می‌تواند به معنای رسیدن به هدف یا نقطه‌ای خاص باشد.

  • مثال:

    • He hit the target with perfect accuracy.
      (او هدف را با دقت کامل زد.)

    • The company’s sales hit record highs last quarter.
      (فروش‌های شرکت در سه‌ماهه گذشته به بالاترین رکورد رسید.)

4. آغاز کردن یا شروع کردن (To begin or start something)

"Hit" گاهی به معنای شروع کردن یا آغاز کردن یک کار است.

  • مثال:

    • Let's hit the road!
      (بیا راه بیفتیم!)

    • They hit the gym at 6 AM every day.
      (آن‌ها هر روز ساعت 6 صبح به باشگاه می‌روند.)

5. شکست دادن یا به موفقیت رسیدن (To defeat or succeed)

گاهی وقت‌ها "hit" به معنای رسیدن به موفقیت یا شکست دادن چیزی است.

  • مثال:

    • He hit a home run in the game.
      (او در بازی یک هوم ران زد.)

    • The band’s new album hit the charts.
      (آلبوم جدید گروه در جدول موسیقی قرار گرفت.)

6. تأثیر گذاشتن یا آسیب رساندن به چیزی (To affect or harm something)

"Hit" می‌تواند به معنای تأثیر گذاشتن بر چیزی یا آسیب رساندن به آن نیز استفاده شود.

  • مثال:

    • The economy was hit hard by the recession.
      (اقتصاد به شدت توسط رکود ضربه خورد.)

    • The loss of his job really hit him emotionally.
      (از دست دادن شغلش واقعاً از نظر احساسی به او ضربه زد.)

خلاصه:

"Hit" در انگلیسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که به زمینه و جمله بستگی دارد. در بعضی موارد به معنی ضربه زدن یا برخورد فیزیکی است، در حالی که در دیگر موارد می‌تواند معنای رخ دادن، رسیدن به هدف یا تأثیر گذاشتن را داشته باشد.

ارسال شده در
گرامر زبان

فلوئنت شو

فلوینت شو از دل یک نیاز واقعی زاده شد. داستانش از جایی شروع می‌شه که بنیان‌گذار اون – کسی که خودش بارها تجربه‌ی شکست در یادگیری زبان انگلیسی داشته – متوجه شد که بیشتر منابع آموزش زبان یا بیش از حد خشک و آکادمیک هستن، یا اون‌قدر پراکنده که زبان‌آموز نمی‌دونه از کجا شروع کنه و چطور ادامه بده. با علاقه‌ای که به زبان، تدریس و فناوری داشت، تصمیم گرفت راهی متفاوت بسازه. راهی که زبان‌آموز رو نه فقط آموزش بده، بلکه همراهی کنه، انگیزه بده و تبدیل به یک دوست مسیر یادگیری بشه. در سال‌های اول، فلوینت شو با هدف ارائه‌ی منابع آموزشی ساده، کاربردی و رایگان کار خودش رو شروع کرد. از تولید محتوای گرافیکی جذاب برای واژگان گرفته تا ویدیوهای کوتاه آموزشی، تمرین‌های سرگرم‌کننده، و راهنمایی‌هایی برای بهتر نوشتن، شنیدن و صحبت‌کردن. فلوینت شو باور داشت و داره که هر کسی می‌تونه زبان یاد بگیره – فقط باید راه درست خودش رو پیدا کنه. امروز فلوینت شو هزاران زبان‌آموز فعال داره. فضایی دوستانه، با منابع رایگان، تمرین‌های خلاقانه و برنامه‌هایی منظم که زبان‌آموز رو به جای ترس، با اشتیاق به سوی تسلط می‌بره. ما اینجاییم تا نشون بدیم یادگیری زبان یک مسیر سخت و طاقت‌فرسا نیست، بلکه می‌تونه یک تجربه‌ی لذت‌بخش، روزمره و حتی الهام‌بخش باشه.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.

آخرین نمونه کارها

سوالی دارید؟ با ما در ارتباط باشید

© کپی رایت. کلیه حقوق برای شرکت نیولند محفوظ است.
0

هیچ محصولی در سبدخرید نیست.